پس از نام و یاد پروردگار بزرگ و توانا، سلامی به فصل گرم تابستان که با حوصله و آرام، چون مادری مهربان با دستهای بخشندهاش به ما فرصت میدهد تا برای آموختن کارهای خوب و ارزشمند و موردعلاقهمان وقت کم نیاوریم.
سلام دوستان عزیز و اهل مطالعهی کولهپشتی! امیدواریم سلامت و شاد باشید و توانسته باشید از اوقات فراغت و تعطیلات تابستانی بهترین استفاده را ببرید.
راستی، شما در تابستان به چه کاری مشغول هستید؟ باشگاه ورزشی رفتید یا کلاس زبان و رایانه؟ شاید هم مانند من به دنبال آموختن هنر موردعلاقهتان رفته باشید.
در این هفتهها با پیشنهاد پدرم، کار با چوب را در یک کارگاه نجاری تا اندازهای یاد گرفتم. کار با چوب بسیار ساده و شادیبخش است. انگار هر تکهی چوبی که میخواهی از آن وسیله و چیزی بسازی روحی زیبا و آشنا دارد.
دیروز که داشتم جاگلدانی چوبیام را تمام میکردم، استادم به من گفت: «آفرین! خیلی کار خوبی شده است. برایش خیلی زحمت کشیدهای. حالا بگو ببینم میخواهی با این جاگلدانی قشنگ چهکار کنی؟»
من که از قبل به این موضوع فکر کرده بودم، جواب دادم: «آقا، میخواهیم هدیهاش بدهیم به بابابزرگمان. او گلدانهای کاکتوس زیادی دارد که پشت پنجرهی اتاقش گذاشته است. میخواهم او را با این هدیهی دستسازم خوشحال کنم.»
استاد لبخندی زد و گفت: «چه کار فوقالعادهای! احسنت. هدیه دادن کار خیلی خوبی است. هدیه دادن به آدمها احساس امیدواری به زندگی میدهد.»
از این حرف استادم خوشحال شدم زیرا بابابزرگ در خانهاش تنهاست و وقتی ما نیستیم، خودش را بیشتر با گل و گیاه و کتاب خواندن سرگرم میکند. خوشحالم که جاگلدانی چندطبقهی دستساز خودم را به بابابزرگ هدیه میدهم.